نامردا این خواهرم بود
یه روز یه دختر و پسر عاشق هم بودن
دختر میخواسته بره و دوست پسرش رو ببینه ولی شرایط خونه نمیذاشت
دختر به بهونه استخر از خونه میاد بیرون و میره دوست پسرشو میبینه
بعد دوست پسرش میپرسه به چه بهونه ای اومدی
دختره میگه .. استخر !!
پسره میگه آخه اگه الان بری و ببینن موهات خیس نیست که شک میکنن بیا بریم خونه ما و موهاتو تو حموم خیس کن
دختره قبول میکنه
میرن خونه پسره و دختره میره که موهاشو خیس کنه
پسره از این پسرا که خودشون رو گنده میکنن عوضی فقط از این گاف باز ها بوده زود زنگ میزنه به دوستاش
که بیان و دختر رو تو حموم ببینن که بعدا" خودشو بزرگ کنه بگه اله بود و بله بود ...
دوستاش میان و یکی یکی از پنجره حموم نگاه میکنن
و میرن تو و میبینن
نفر آخری که میره دیگه نمیاد
میرن تو حموم و میبینن هم دختره و هم پسره رگشون رو زدن و حموم پر خون شده
میبینن پسره با خون رو دیوار نوشته : نامردا خواهرم بود
[ بازدید : 726 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
دختر میخواسته بره و دوست پسرش رو ببینه ولی شرایط خونه نمیذاشت
دختر به بهونه استخر از خونه میاد بیرون و میره دوست پسرشو میبینه
بعد دوست پسرش میپرسه به چه بهونه ای اومدی
دختره میگه .. استخر !!
پسره میگه آخه اگه الان بری و ببینن موهات خیس نیست که شک میکنن بیا بریم خونه ما و موهاتو تو حموم خیس کن
دختره قبول میکنه
میرن خونه پسره و دختره میره که موهاشو خیس کنه
پسره از این پسرا که خودشون رو گنده میکنن عوضی فقط از این گاف باز ها بوده زود زنگ میزنه به دوستاش
که بیان و دختر رو تو حموم ببینن که بعدا" خودشو بزرگ کنه بگه اله بود و بله بود ...
دوستاش میان و یکی یکی از پنجره حموم نگاه میکنن
و میرن تو و میبینن
نفر آخری که میره دیگه نمیاد
میرن تو حموم و میبینن هم دختره و هم پسره رگشون رو زدن و حموم پر خون شده
میبینن پسره با خون رو دیوار نوشته : نامردا خواهرم بود
[ بازدید : 726 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ سه شنبه 20 خرداد 1393 ] 15:47 ] [ sahar ]
[ ]