زليخا ...!
جان يوسفت راستش را بگو ...!
به خدايت چه گفتي كه اينچنين پادرمياني كرد ؟؟؟
.
.
.
از اينكه قلبمو شكستي ناراحت نيستم !!!
ازاين ناراحتم كه هركي بعداز تو دست روي قلبم گذاشت
دستشو خوني ديدم ...!
چون شكسته هاي قلبم دستش رو بريد
[ بازدید : 846 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ][ يکشنبه 13 ارديبهشت 1394 ] 15:59 ] [ sahar ]
[ ]